اثری درباره مهاجرت/ امید به آینده
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۳۶۴۶۸
مهاجرت میتواند به دلایل مختلفی صورت بگیرد، از قبیل شرایط اقتصادی و کار، جنگ، مشکلات سیاسی، ادامهی تحصیل و تلاش برای داشتن زندگی بهتر. در هر صورت این امر با مشکلات مختلفی همراه است. مهاجرین در سرزمین جدید بیگانه تلقی میشوند و مورد انواع تبعیضها قرار میگیرند. مسیر سفر ممکن است پرخطر و دشوار باشد. دوری از دوستان و آشنایان و دلتنگی برای سرزمینی که از آن دور افتادهاند، همیشه قلب مهاجرین را به درد میآورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کودکان این مهاجرین نیز مشکلات خاص خودشان را دارند. هر چند برای کودکان هماهنگ کردن خود با جامعه و محیط تازه نسبت به بزرگسالان آسانتر است اما بدون دشواری نیست.
در ادبیات کودک و نوجوان ایران نویسندگان زیادی در زمینه مهاجرت قلم زدهاند. رمانهای «عاشقانههای یونس در شکم ماهی»، اثر جمشید خانیان و «هستی»، اثر فرهاد حسنزاده به مهاجرت داخلی تحت تاثیر جنگ اشاره دارند. «آوارهی بیخورشید»، اثر محمدهادی محمدی زندگی مهاجران پناهنده در ایران را به تصویر میکشد و «ولادمیر میگوید»، که اثری از فریبا کلهر است، به مهاجرت تراملّی و جدا شدن از فرهنگ و سرزمین مادری پرداخته است.
«خانهی خودمان»، اثر سینتیا کادوهاتا که شقایق قندهاری آن را به نثری روان ترجمه کرده است، ماجرای خانوادهای ژاپنی را روایت میکند که در آمریکا سکونت دارند. خانوادهای که با وجود مهاجر بودن، به خاطر شرایط بد اقتصادی بار دیگر مجبور به مهاجرت میشوند. این بار به ایالتی جنوبی در آمریکا. جایی که لهجه مردمش را نمیفهمند و غیر از چند خانواده ژاپنی بقیه با آنها غریبهاند. سرزمینی که آنها را با نوع افراطیتری از تبعیض نژادی آشنا میکند.
«-یعنی متوجه نشدی که تمام دوستان مامان و بابا ژاپنی هستند؟ -خب چرا؟ -دلیلش این است که بقیه مردم به آنها محل نمیگذارند. آنها خیال میکنند که ما یک چیزی مثل پادری یا مورچه و از اینجور چیزها هستیم!» (ص56).
کتی، دختر کوچک این خانواده، تمام این مشکلات را به مدد حمایت خانواده و مخصوصاً خواهر بزرگترش، لین پشت سر میگذارد، به این امید که آنها روزی خانه خودشان را داشته باشند و در آن به شادی در کنار هم زندگی کنند. سرانجام زمانی که آنها صاحب خانهی کوچکی برای خودشان میشوند و میتوانند تا حدودی با محیط جدید سازگار شوند، مصیبتی بزرگ گریبانگیرشان میشود. لین، خواهر بزرگتر کتی به دلیل بیماری از دنیا میرود. «...میدانستم که لین مرده است. من خیلی خوب، بخشی از وجودم را که لین در آن جا داشت حس میکردم. حالا دیگر آن بخش خالی بود.» (ص212). «وقتی فرد موضوع محبوبی را از دست میدهد، نه فقط با فقدان موضوع مواجه میشود، بلکه جنبهای از خود را از دست میدهد که مکمل موضوع است. این حالت شبیه احساس کودک خردسالی است که مادر خود را گم کرده است. در واقع آنچه فرد از دست داده است، فقط مادر نیست، بلکه حالت خوشی و آرامشی است که در این روابط وجود داشته است، ولی اکنون وجود ندارد.» (اسماعیلپور، و بخشعلیزاده مرادی. 1393: 368).
تنها چیزی که مثل گذشته این خانواده را سرپا نگه میدارد، همدلی و اتحاد آنهاست. چیزی که به آنها قدرت میدهد تا با این مشکل هم مانند مشکلات پیشین مقابله کنند.
مخاطب نوجوان با خوانش این اثر با زندگی سخت مهاجران آشنا میشود و درمییابد که رفتار دیگران تا چه حد میتواند در زندگی این افراد تاثیرگذار باشد. این میتواند نحوه برخورد او در آینده با مهاجران را شکل بدهد. در صورتی که خود نوجوان مهاجر باشد، میتواند از این اثر بیاموزد چطور میتواند با دنیای تازه و مشکلات آن سازگار شود. نویسنده ضمن این، نگاهی به بحران سوگ دارد. مخاطبی که چون شخصیت داستان عزیزی را از دست داده، با خواندن این اثر درمییابد که تنها نیست. دیگرانی نیز چون او درگیر این غم هستند. این میتواند در کاهش درد او اثربخش باشد. ضمن آن که مخاطب میتواند از رفتار شخصیتها بیاموزد در چنین شرایطی چه باید کرد و چه نباید کرد. خانه خودمان، اثری آموزنده و اثرگذار است چرا که خانوادهیکتی، با وجود مشکلات و سختیهای فراوان، در دل خود امید به آینده را دارند و همیشه به امید روزی بهتر و روزگاری خوشتر بر مشکلات پیروز میشوند. این خود میتواند بهترین الگو برای مخاطب نوجوان باشد.
لیلا خیامیمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: رمان نوجوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۳۶۴۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زلاتان ابراهیموویچ: هنوز هم بهترین هستم؛ به خاطر بچههایم تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفتم
ستاره سوئدی از دلایل خود برای خداحافظی از فوتبال گفت.
طرفداری | زلاتان ابراهیموویچ معتقد است درگذشت رایولا ضربه سختی به او زد.
به گزارش وب سایت گل، زلاتان ابراهیموویچ در پایان فصل گذشته از فوتبال خداحافظی کرد اما مطمئن است که هنوز هم بهترین بازیکن دنیاست. او در یک پادست در مورد دلایل تصمیم خود برای خداحافظی از فوتبال صحبت کرد. او در این مورد گفت:
خوبم، زندگی خوب است. مشخصاً هشت ماه پیش از فوتبال خداحافظی کردم، حال زندگی متفاوتی دارم. موافقم که خداحافظی از فوتبال به خاطر غرور و چیزی که در مورد خودم فکر می کنم، سخت بوده است. فکر می کنم بهترین هستم، هنوز بهترین هستم. می توانستم ادامه دهم اما تصمیم گرفتم از فوتبال خداحافظی کنم. چرا؟ زندگی خوبی برای خانواده ام می خواهم. می خواستم بتوانم کارهایی با خانواده ام انجام دهم. اگر فوتبال را ادامه می دادم، نمی توانستم کارهایی را با بچه هایم انجام دهم چون از ناحیه زانو مشکل داشتم. در نتیجه این مسئله را پذیرفتم، به جایی رسیدم که گفتم «مشکلی نیست، فراموشش کن و بخش جدیدی را در زندگی ات شروع کن».
نقش جدیدت در میلان؟کاردیناله پیشنهادی به من ارائه کرد که نمی توانستم آن را رد کنم. در میلان شروع به کار کردم و سه یا چهار ماه است که مشغولم و باید بگویم همه چیز عالی پیش می رود.
درگذشت ریولا؟وقتی او فوت کرد، ضربه بدی خوردم. تا آخرین قطره اشکم گریه کردم و هنوز تمام نشده چون گاهی خاطرات به یادم می آیند. خیلی دلتنگ او هستم. هر کسی مرا می شناسد، می داند چقدر با رایولا به هم نزدیک بودیم. اگر می توانستی به او پیامی دهی، آن پیام چه بود؟ دلتنگت هستم.
همسرت و پسرانت، ماکسیمیلیان و وینسنت؟همسرم همیشه می گوید «به یاد داشته باش پیش از این که تو شروع به مراقبت از خانواده ات کنی، چه کسی مراقب تو بود». او به خاطر من بیخیال حرفه اش شد، در هر کاری که کردم کنارم بود، به من همه چیز داد و به خاطر من بیخیال همه چیز شد. فکر نمی کنم داشتن غرور زیاد در رابطه درست باشد. فکر می کنم همه چیز باید 50-50 باشد، البته که در بعضی مسائل او مسئولیت بیشتری می پذیرد و در بعضی مسائل من. شاید مردم فکر کنند ما خانواده ای هستیم که یک زندگی لاکچری داریم اما او آشپزی می کند و ظرف می شورد. تنها کمکی که داریم، یک خانوم است که در تمیز کردن خانه به ما کمک می کند. بچه ها را تا مدرسه همراهی می کنم و همانند یک خانواده عادی، بعد از تمرین به سراغشان می روم و این طور تقسیم وظایف می کنیم. در مدرسه فقط ما خودمان دنبال بچه ها می رویم، بقیه خانواده ها شخص یا راننده ای برای بچه های خود دارند. ما این طور نیستیم.
از دست ندهید ????????????????????????
جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول میکردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکلوشمایلی که هرگز ندیدهاید! (عکس)